نقش وکیل خانواده در حقوق و وظایف خانواده
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۹۷۸۱۹۸
وکیل خانواده، یک متخصص حقوقی است که در زمینه حقوق خانواده تخصص دارد. وکیل خانواده، میتواند به افراد در حل و فصل مسائل حقوقی مربوط به خانواده کمک کند.
نقش وکیل خانواده در حقوق و وظایف خانواده، به شرح زیر است:
مشاوره حقوقی: وکیل خانواده، میتواند به افراد در زمینه مسائل حقوقی مربوط به خانواده مشاوره دهد.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حضانت، یکی از مهمترین مسائل حقوقی در خانواده است. حضانت، به معنای نگهداری و تربیت فرزند است.
حق حضانت فرزندحق حضانت فرزند، ابتدا با مادر است و سپس با پدر. در صورتی که والدین با یکدیگر توافق کنند، میتوانند حضانت فرزند را به دیگری واگذار کنند.
شرایط سلب حضانتحق حضانت فرزند، قابل سلب است. در صورتی که والدین، صلاحیت نگهداری و تربیت فرزند را نداشته باشند، حق حضانت آنها سلب میشود.
موارد سلب حضانتموارد سلب حضانت، به شرح زیر است:
عدم صلاحیت اخلاقی والدین: اگر والدین، صلاحیت اخلاقی برای نگهداری و تربیت فرزند را نداشته باشند، حق حضانت آنها سلب میشود. عدم توانایی مالی والدین: اگر والدین، توانایی مالی برای نگهداری و تربیت فرزند را نداشته باشند، حق حضانت آنها سلب میشود. اعتیاد والدین: اگر والدین، معتاد به مواد مخدر یا الکل باشند، حق حضانت آنها سلب میشود. خشونت والدین: اگر والدین، نسبت به فرزند خود خشونت اعمال کنند، حق حضانت آنها سلب میشود. حقوق والدین در حضانت فرزندوالدین، در حضانت فرزند، دارای حقوق خاصی هستند. این حقوق عبارتند از:
حق ملاقات با فرزند: والدین، حق دارند که با فرزند خود ملاقات کنند. حق تصمیمگیری در مورد امور مربوط به فرزند: والدین، حق دارند که در مورد امور مربوط به فرزند، مانند تحصیل، پزشکی و غیره، تصمیمگیری کنند. مزایای توافق بر سر حضانتتوافق بر سر حضانت، مزایای زیادی دارد. از جمله این مزایا میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
کاهش اختلافات والدین: توافق بر سر حضانت، میتواند به کاهش اختلافات والدین کمک کند. جلوگیری از آسیب به فرزند: توافق بر سر حضانت، میتواند از آسیب به فرزند جلوگیری کند. حفظ آرامش و امنیت فرزند: توافق بر سر حضانت، میتواند آرامش و امنیت فرزند را حفظ کند. راههای حل اختلافات حضانتدر صورتی که والدین بر سر حضانت فرزند با یکدیگر اختلاف داشته باشند، میتوانند از طریق راههای زیر اختلاف خود را حل کنند:
مشاوره با وکیل خانواده: مشاوره با وکیل خانواده، میتواند به والدین در حل اختلافات حضانت کمک کند. مصالحه: مصالحه، یکی از بهترین روشهای حل اختلافات حضانت است. در مصالحه، والدین با یکدیگر توافق میکنند و اختلاف آنها خاتمه مییابد. دادرسی: در صورت عدم امکان مصالحه، اختلاف حضانت باید از طریق دادرسی حل و فصل شود. ازدواج و توافقنامه های آن
ازدواج، یک قرارداد اجتماعی است که بین دو نفر منعقد میشود. در این قرارداد، حقوق و وظایف طرفین مشخص میشود.
توافقنامههای ازدواج، توافقاتی هستند که بین زوجین قبل از ازدواج یا بعد از ازدواج منعقد میشود. این توافقنامهها میتواند در مورد مسائل مختلفی مانند مهریه، نفقه، حضانت و غیره باشد.
حقوق کودکان در زندگی مشترک والدین و پس از طلاقکودکان، از حقوق خاصی در زندگی مشترک والدین و پس از طلاق برخوردار هستند. این حقوق عبارتند از:
حق داشتن والدین: کودکان، حق دارند که از محبت و حمایت والدین خود برخوردار باشند. حق داشتن سرپرستی: کودکان، حق دارند که توسط فردی سرپرستی شوند که بتواند از آنها مراقبت کند. حق برخورداری از امکانات زندگی: کودکان، حق دارند که از امکانات زندگی، مانند تحصیل، بهداشت و درمان، برخوردار باشند.خشونت علیه زنان و کودکان: یک معضل اجتماعی
خشونت علیه زنان و کودکان، یکی از جدیترین آسیبهای اجتماعی در جهان است. این پدیده، تأثیرات مخربی بر سلامت جسمی و روانی افراد دارد و میتواند منجر به بروز مشکلات متعددی در جامعه شود.
تعریف خشونت علیه زنان و کودکانخشونت علیه زنان و کودکان، هرگونه رفتار فیزیکی، جنسی، روانی یا اقتصادی است که موجب آسیب یا رنج به زنان و کودکان شود. این خشونت، میتواند از سوی همسر، اعضای خانواده، آشنایان یا افراد غریبه اعمال شود.
انواع خشونت علیه زنان و کودکانخشونت علیه زنان و کودکان، میتواند به اشکال مختلفی اعمال شود، از جمله:
خشونت فیزیکی: خشونت فیزیکی، به معنای اعمال ضرب و شتم، سیلی، کتک زدن و غیره است. خشونت جنسی: خشونت جنسی، به معنای هرگونه رفتار جنسی ناخواسته، از جمله تجاوز، آزار جنسی و سوء استفاده جنسی است. خشونت روانی: خشونت روانی، به معنای اعمال تهدید، توهین، تحقیر و غیره است. خشونت اقتصادی: خشونت اقتصادی، به معنای محروم کردن زنان و کودکان از امکانات زندگی، مانند پول، مسکن و غیره است. عوامل موثر در خشونت علیه زنان و کودکانعوامل مختلفی میتواند در خشونت علیه زنان و کودکان تأثیرگذار باشد، از جمله:
عوامل فرهنگی: فرهنگ مردسالاری و عدم برابری جنسیتی، میتواند زمینهساز خشونت علیه زنان و کودکان باشد. عوامل اقتصادی: فقر و بیکاری، میتواند باعث افزایش خشونت علیه زنان و کودکان شود. عوامل اجتماعی: اعتیاد، طلاق و سایر مشکلات اجتماعی، میتواند عامل خشونت علیه زنان و کودکان باشد. عوامل روانی: مشکلات روانی، مانند اختلال شخصیت ضد اجتماعی، میتواند عامل خشونت علیه زنان و کودکان باشد. عواقب خشونت علیه زنان و کودکانخشونت علیه زنان و کودکان، میتواند عواقب مخربی بر سلامت جسمی و روانی افراد داشته باشد، از جمله:
آسیبهای جسمی: خشونت علیه زنان و کودکان، میتواند منجر به آسیبهای جسمی جدی، مانند ضرب دیدگی، شکستگی، جراحت و غیره شود. آسیبهای روانی: خشونت علیه زنان و کودکان، میتواند منجر به آسیبهای روانی جدی، مانند اضطراب، افسردگی، وسواس فکری و غیره شود. آسیبهای اجتماعی: خشونت علیه زنان و کودکان، میتواند منجر به آسیبهای اجتماعی جدی، مانند اختلال در روابط اجتماعی، مشکلات تحصیلی و غیره شود. راههای پیشگیری از خشونت علیه زنان و کودکانبرای پیشگیری از خشونت علیه زنان و کودکان، باید اقدامات مختلفی انجام شود، از جمله:
آموزش و آگاهسازی: آموزش و آگاهسازی افراد در مورد خشونت علیه زنان و کودکان، میتواند به پیشگیری از این پدیده کمک کند. حمایت از زنان و کودکان آسیبدیده: حمایت از زنان و کودکان آسیبدیده، میتواند به کاهش آسیبهای ناشی از خشونت کمک کند. اصلاح قوانین و مقررات: اصلاح قوانین و مقررات، میتواند به حمایت از زنان و کودکان و مجازات عاملان خشونت کمک کند. روشهای حل دعاوی خانوادگیدعاوی خانوادگی، دعاوی حقوقی هستند که در مورد مسائل مربوط به خانواده مطرح میشوند که عبارتند از:
مصالحه: مصالحه، یکی از بهترین روشهای حل دعاوی خانوادگی است. در مصالحه، طرفین با یکدیگر توافق میکنند و دعوای آنها خاتمه مییابد. دادرسی: در صورت عدم امکان مصالحه، دعوای خانوادگی باید از طریق دادرسی حل و فصل شود. حقوق اقتصادی و مالی زنانزنان، دارای حقوق اقتصادی و مالی خاصی هستند. این حقوق عبارتند از:
حق اشتغال: زنان، حق دارند که بهطور آزاد و برابر با مردان، به اشتغال بپردازند. حق مالکیت: زنان، حق دارند که مالک اموال خود باشند. حق دریافت دستمزد برابر با مردان: زنان، باید بهاندازه مردان دستمزد دریافت کنند.نکات مهم در انتخاب وکیل خانواده
در انتخاب وکیل خانواده، باید به نکات زیر توجه کرد:
تجربه و تخصص: وکیل خانواده باید دارای تجربه و تخصص کافی در زمینه حقوق خانواده باشد. صداقت و تعهد: وکیل خانواده باید فردی صادق و متعهد باشد که بتواند بهخوبی از حقوق موکل خود دفاع کند. درک و همدلی: وکیل خانواده باید بتواند با موکل خود همدلی کند و مشکلات او را درک کند.در اینجا چند نکته اضافی در مورد انتخاب وکیل خانواده آورده شده است:
قبل از انتخاب وکیل، با چند وکیل مختلف ملاقات کنید و از آنها مشاوره بگیرید. در مورد تخصص و تجربه وکیل، تحقیق کنید. از وکیل بخواهید که نمونه کارهای خود را به شما نشان دهد. با توجه به هزینهها، وکیل مناسبی را انتخاب کنید. سخن آخرخانواده، مهمترین نهاد اجتماعی است. حقوق و وظایف خانواده، باید بهطور دقیق شناخته شود تا بتوان از آنها بهطور صحیح استفاده کرد. وکیل خانواده، میتواند به افراد در شناخت حقوق و وظایف خانواده کمک کند.
گروه وکلای عدل ایرانیان با داشتن وکلای حرفه ای در زمینه خانواده و راه ارتباطی تلفنی 02147783 آماده ارائه خدمات حقوقی خانواده در سریع ترین زمان ممکن به شما عزیزان خواهد بود.
کانال عصر ایران در تلگرام
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: وکیل خانواده خشونت علیه زنان و کودکان حقوق و وظایف خانواده تواند منجر وکیل خانواده انتخاب وکیل حضانت فرزند حق دارند اگر والدین حل و فصل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۹۷۸۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودکان اُتیسمی» روی مرز باریک مرگ و زندگی
خبرگزاری مهر؛ گروه مجله_ زهرا افسر: عکس یک دختربچه اصفهانی صفحه شبکههای اجتماعیام را پر کرده بود؛ عکس دیانای بالای آن بزرگ نوشته: «گم شده». چند روزی اخبار را زیر و رو میکنم اما کسی از پیدا شدن دخترک ۱۱ ساله چیزی نمیگوید. تا اینکه خبر دیگری از دیانا «دختر بچه گم شده اصفهانی» پخش میشود.
دیانا گم نشده بود؛ مادرش او را به یک باغ متروکه برده و با چاقو دخترش را به قتل رسانده؛ بعد جسدش را آتش زده و همه جا اعلام کرده که دخترش مفقود شده است. چند روز از این خبر میگذرد اما فکر این دختر از سرم بیرون نیامده. بستگان نزدیکش گفتهاند این دختر مبتلا به «اتیسم» بوده است. بغض تمام وجودم را میگیرد. به دیانا فکر میکنم؛ به مادرش و به تمام کودکان اتیسمی و خانوادههایشان.
نجات مهدیها
از همان ابتدای کودکی، دایره افرادی که میتوانست با آنها ارتباط برقرار کند بسیار محدود بود. در اولین رفتارهای مهدی، مادرش فکر میکرد کودکش اجتماعی نیست و این کاملاً طبیعی است. اما بعد از مدتی علائم جدیتری از خود را نشان دادند.
مهدی رفتارها و نگاههای متفاوتتری از هم سن و سالهای خودش داشت و نداشتن قدرت تکلم به اضافه موارد دیگری که روز به روز در او ظهور میکرد مادرش را مصمم کرد تا پیگیر این حالات فرزندش باشد. مهدی دچار اختلال یکپارچگی حسی بود؛ یعنی اگر سرش به جایی برخورد میکرد درد را احساس نمیکرد؛ اگر ساعتها غذا نمیخورد گرسنه نمیشد یا بعد از غذا خوردن احساس سیری نداشت. بروز رفتارهای کلیشهای و حرکتی، علائم بیش فعالی و حتی مشکلات گوارشی موارد دیگری بود که نشان میداد مهدی شرایط ویژهای دارد.
مادرش که یک زن دهه شصتی است از همان روزهای اول مواجهه با این علائم به خوبی در مورد این اختلال تحقیق کرد و به موقع درمان فرزندش را شروع کرد. سالهای ۸۸-۸۹ میزان آگاهی نسبت به اختلال اتیسم تقریباً صفر بود تا جایی که حتی عده زیادی از اقوام و آشنایان این مادر سعی کردند او را از پیگیری این اختلال منصرف کنند و نسبت به این موضوع بسیار بدبین بودند. اما زن جوان دست برنداشت و با پیگیریهایش متوجه شرایط مهدی شد. خیلی زود درمان کودک دو ساله شروع شد و همین رسیدگی به موقع باعث شد مهدی حالا در سن ۱۶ سالگی با یک بچه سالم تقریباً فرقی نداشته باشد و اگر کسی گذشته او را نداند چندان متوجه این اختلال در او نمیشود؛ هرچند که این اختلال تا آخر عمر با او همراه است اما شدت آن بسیار کاهش یافته و کنترل شده است.
مدارا با ترس
مهدی کودک مبتلا به اتیسم به همراه مادرش در مراکز توانبخشی دورههای لازم را میدیدند و آموزش آنها همچنان ادامه داشت. او به دستور پزشک داروهایی را برای افزایش سطح تمرکزش مصرف میکرد تا بتواند در هفتسالگی مانند بچههای دیگر به مدرسه برود. سال ۹۴ برای خواندن اول ابتدایی به مدرسه رفت؛ اما نه یک مدرسه عادی. او باید سال سرنوشتساز کلاس اول را در مدرسه استثنایی میگذراند؛ سالی که معمولاً در ذهن و شکلگیری پایه تحصیلی همه کودکان بسیار تأثیرگذار است مخصوصاً برای کودک اتیسمی که شرایط احساسی ویژهای را تجربه میکند.
مهدی، روزهای اول با مادر یا دخترخالهاش سر کلاس درس میرفت؛ اما طولی نکشید که با محیط ارتباط برقرار کرد و توانست تنها پشت نیمکت بنشیند. ترسی که مهدی هفت ساله داشت این بود که نکند برای بازگشت از مدرسه دیر به دنبالش بروند. برای همین یک سوال را مکرراً تکرار میکرد: «مامان! یعنی مدرسهم تمام شد، تو جلوی دری؟».
مطالعات و تحقیقات پزشکی نشان داده که کودکان دارای اختلال اتیسم، ترسهای شدید اجتماعی و احساسی را تجربه میکنند، ترسهایی که شاید برای کودکان یا افراد دیگر معنایی نداشته باشد و غیر منطقی به نظر برسد؛ اما تمام وجود فرد مبتلا به اتیسم را در برمیگیرد و باعث میشود علائم و رفتارهای غیرعادی در او تشدید شوند. کنار آمدن با ترسهای مختلف افراد مبتلا به اتیسم یکی از دشوارترین مواردی است که خانوادهای این افراد با آنها مواجهاند و به صبر زیاد و روحیه قوی برای مدارا با آن نیاز دارند.
اختلال یا استعداد؟
چند ماه گذشت و مادر مهدی خوشحال بود که توانسته با پیگیری به موقع، کودکش را در همان سن هفت سالگی به مدرسه بفرستد؛ تا اینکه یک روز مهدی ناراحت به خانه آمد و گفت دیگر نمیخواهد مدرسه برود. وقتی دلیلش را پرسیدند جواب داد: «من از بچههای دیگر دیرتر یاد میگیرم و آنها من را مسخره میکنند.» خانوادهاش گمان کردند بهانه میآورد تا از زیر درس خواندن فرار کند؛ اما پایان کلاس اول ابتدایی که رسید، مدیر مدرسه کارنامهها را تحویل داد و به مادر مهدی گفت باید یک بار دیگر بخاطر شرایط خاصش اول ابتدایی را تکرار کند. او در ریاضی و نقاشی خوب بود اما در فارسی نه. مهدی فارسی را از سمت چپ مینوشت؛ کاری که شاید بیش از یک اختلال یک استعداد و توانایی خاص باشد.
دومین سالی که مهدی کلاس اول بود هم تمام شد اما بار دیگر به او گفتند که نمیتواند به کلاس دوم برود. بالاخره با پیگیریهای فراوان مادر مهدی مشخص شد دلیل عقب ماندن فرزندش از سایر دانشآموزان کلاس این است که بچههایی که از لحاظ ذهنی مشکل دارند با آنها که معلولیت جسمی دارند و از نظر مغزی سالم هستند، با هم در یک کلاس هستند. در چنین شرایطی طبیعی بود که کودکان اتیسمی و کودکانی که از نظر ذهنی شرایط خاصی دارند از بقیه دانشآموزان عقب بمانند.
مهدی حالا ۱۶ سال دارد و چند سالی است به همراه خانوادهاش مهاجرت کرده است. کودکی که دو سال در کلاس اول ابتدایی درجا زده بود هفت ماه بعد از مهاجرت به ایتالیا میتوانست به ایتالیایی حرف بزند و بنویسد. حالا موفق شده در سن ۱۶ سالگی وارد دانشگاه شود؛ هرچند هنوز با برخی ترسها و اضطرابها و علائم دیگری از اتیسم دست و پنجه نرم میکند.
آدم امن کودکان خاص باشید
نکته مهم این است که با گذشت سالهای زیاد از شناسایی اختلالاتی مانند اتیسم، هنوز هم آگاهی چندانی نسبت به آن وجود ندارد. رسانههای مختلف، تولیدکنندگان آثار صوتی و تصویری و دستگاههای مربوطه، برای شناساندن بیماریهای خاص و فرهنگ رفتار با آنان چه کردهاند؟ چند اثر هنری در این زمینه ساخته شده است؟
فارغ از حوزه رسانه، کارکنان مراکز مختلف از کادر درمان و آموزش گرفته تا خدمات مختلف و شرکتهای خصوصی زمانی آگاهی و اطلاعات لازم درباره نحوه رفتار با این افراد را دارند؟ این کودکان روزی بزرگ میشوند و ح تی اگر در محیط تحصیلی جداگانهای درس خوانده باشند، نیاز دارند روزی کنار بقیه مردم وارد بازار کار شوند. گروههای مخالف جامعه چقدر پذیرش، معرفت و دانش کافی برای تعامل صحیح با این افراد را دارند؟
هرچند امروزه آموزشهای بیشتری درباره چگونگی رفتار با این کودکان به مردم داده شده؛ اما هنوز نوع رفتار صحیح با افراد اتیسمی آن طور که باید در جامعه فراگیر نشده است. نه تنها جامعه، حتی اطرافیان این کودکان ممکن است هنوز با این خلأ آموزشی مواجه باشند و درست ندانند که طرز برخورد با یک اتیسمی چگونه است. خیلی اوقات بستگان، ناخواسته روان کودک دارای اختلال اتیسم را مورد آزار قرار میدهند و این در حالی است که این افراد اتیسمی به هیچ عنوان نباید از طرف نزدیکان خود احساس ترس و ناامنی کنند.
کوچکترین جملات یا رفتارهای تهدیدآمیزی که شاید در مواجهه با کودکان عادی استفاده میشود برای کودک اتیسمی حکم یک محرک عصبی را دارد و او را به شدت به هم میریزد؛ حتی ممکن است باعث حس ناامنی و ترس ابدی در او شود، طوری که در بزرگسالی به صورت جدی احساس وحشت، او را آزار دهد. نزدیکان این افراد باید آدمِ امن زندگی کودک خود باشند و این حتماً به بهبود سریعتر آنها کمک کنید. اگر کودکی با بیماری خاص به شما اعتماد کند راحتتر تمرینات توانبخشی را انجام میدهد و شما را دشمن خود نمیداند. این همان راز بزرگی است که این خانوادهها باید آن را بدانند و راه و روشاش را پیدا کنند.
بیدفاع؛ مثل یک نوزاد
حتماً دیدهاید وقتی یک نوزاد متولد میشود با هر گریه او، دیگران نظرهای متفاوت میدهند زیرا متوجه خواسته نوزاد نمیشوند. ماجرای کودکان مبتلا به اتیسم هم همین است؛ آنها از سایر هم سن و سالهای خود مظلومتر و به نوعی بسیار بیدفاع هستند؛ مغز فرد اتیسمی نمیتواند در زمینه رفتارهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی به درستی عمل کند و به همین دلیل است که اکثر آنان منزوی هستند و نمیتوانند از همان سالهای اولیه رشد خود، با دیگران ارتباط برقرار کنند. اولین زنگ خطر برای خانوادهها میتواند همین ارتباط نگرفتن کودکان با محیط پیرامون باشد.
مورد دیگری که افراد حتی بزرگسال مبتلا به اتیسم ممکن است به آن دچار باشند؛ نداشتن قدرت تکلم است. همچنین این افراد در برابر تغییر رفتارهای تکراری و کلیشهای مقاومت دارند و در برقراری ارتباط چشمی تا حدی ناتوان هستند. همچنین این افراد نمیتوانند پاسخ مناسبی به محرکات محیطی نشان بدهند. اختلالات اتیسم، از لحاظ شدت علائم با یکدیگر متفاوت هستند و در سه سطح کلی دستهبندی میشوند: «سطح نیازمند حمایت، سطح نیازمند حمایت زیاد، سطح نیازمند حمایت بسیار زیاد»
نکته حائز اهمیت این است که اگر خانوادهها از همان سنین پایین موارد گفته شده و علائم کلی بیماریهای خاص از جمله اتیسم را بدانند و در صورت مشاهده آنها در کودک خود به پزشک مراجعه کنند؛ میتوانند درمان را شروع کنند و آینده او را نجات دهند. البته به شرط آن که در تشخیص این علائم دچار وسواس فکری نشوند و فقط به تشخیص قطعی پزشک تکیه داشته باشند.
نقطه امن بیرون از گود
اتفاق دختر بچه اصفهانی نه اولین مورد است نه احتمالاً آخرین. پرونده دیانا یادآوری کرد هر خانوادهای توان، آگاهی، صبر و قدرت مالی لازم حمایت و مراقبت از کودکان اتیسمی را ندارد؛ یادآوری کرد همه کودکان اتیسمی به اندازه مهدی خوشاقبال نیستند و شانس زندگی در خانوادهای را ندارند که تمام وقت در اختیار آنان باشند.
همه کسانی که بیرون از گود نشستهاند مادر کودک اصفهانی را مقصر میدانند؛ هرچند در غیرانسانی بودن اقدام او هیچ شکی نیست اما اگر مادر یا پدر آموزشهای لازم را ندیده باشند، تحت حمایتهای روانشناختی قرار نگیرند و در ثبات روانی قابل اطمینانی نباشند، وقوع چنین اتفاقات تلخ و آزاردهندهای بعید نیست.
اکثر خانوادههایی که کودک مبتلا به بیماری خاص مثل اتیسم دارند، تا تجربه کردن آسیب جدی فاصله چندانی ندارند. عدم حمایتهای مادی و معنوی و ناآگاهی گسترده در سطح جامعه این خانوادهها را مشکلات جدی مواجه میکند و سرنوشت بسیاری از زوجهایی که فرزند آنها دچار بیماریهای خاص باشد به جدایی و طلاق منجر میشود.
یک جستوجوی ساده در شبکههای اجتماعی، ناامیدی والدین این کودکان را نشان میدهد. روشن است که اگر این خواندهها به حال خود رها شوند و ساز و کارها مناسب برای حمایت از آنها تقویت نشود، نه تنها در بیماری اتیسم بلکه در ۲۶ گروه بیماری دیگر که در زیرمجموعه بیماریهای خاص قرار گرفتهاند شاهد این سرنوشتهای تلخ خواهیم بود. اینکه سرنوشت یک کودک مبتلا به بیماری خاص، شبیه مهدی باشد یا دیانا، تا حد زیادی میتواند در دستان مسؤولان باشد…
کد خبر 6099238